مقدمه
زمین لرزه یا زلزله لرزش و جنبش زمین است که به علّت آزاد شدن انرژی ناشی از گسیختگی سریع در گسله ای پوسته زمین در مدّتی کوتاه روی می دهد. محلی که منشأ زمین لرزه است و انرژی از آنجا خارج می شود را کانون ژرفی، و نقطهء بالای کانون در سطح زمین را مرکز سطحی زمین لرزه گویند. پیش از وقوع زمین لرزه اصلی معمولاً زلزله های نسبتاً خفیف تر در منطقه روی می دهد که به پیش لرزه معروفند. به لرزش های بعدی زمین لرزه نیز پس لرزه گویند که با شدت کمتر و با فاصله زمانی گوناگون میان چند دقیقه تا چند ماه رخ می دهند. زمین لرزه به سه صورت عمودی، افقی و موجی بوقوع می رسد که نوع آخر از شایعترین آنهاست.
زمین لرزه نتیجهٔ رهایی ناگهانی انرژی از داخل پوسته زمین است که امواج مرتعشی را ایجاد می کند. زمین لرزه ها توسط دستگاه زلزله سنج یا لرزه نگار ثبت می شوند. مقدار بزرگی یک زلزله (ریشتر) طبق قرارداد گزارش می شود، زلزله های کوچکتر از شدت ۳ اغلب غیر محسوس و بزرگتر از ۷ خسارت های جدی را به بار می آورند. شدت لرزه با روش اصلاح شده مرکالی اندازه گیری می شود.
در نزدیکی سطح زمین، زلزله به صورت ارتعاش یا گاهی جابجایی زمین نمایان می شود. زمانی که مرکز زمین لرزه در داخل دریا باشد، بستر دریا به میزانی تغییر مکان می یابد که باعث ایجاد سونامی می شود. ارتعاشات زمین همین طور ریزش کوه و گاهی فعالیت های آتشفشانی را موجب می شود.
در حالت کلی کلمه زمین لرزه هر نوع ارتعاشی را در بر می گیرد – چه ارتعاش طبیعی چه مصنوعی توسط انسان - که موجب ایجاد امواج مرتعش می شود. زمین لرزه ها اغلب معلول شکستگی های گسل ها هستند، و همین طور فعالیت های آتشفشانی، ریزش کوه ها، انفجار معدن ها، و آزمایش های هسته ای. نقطهء آغازین شکاف لرزه را کانون می نامند. مرکز زمین لرزه نقطه ای است در راستای عمودی کانون و در سطح زمین.
ریشه واژۀ زلزله
زلزله واژه ای از ریشه عربی زلزل به معنی لرزش است. در گذشته زلزله را بومهن مینامیدند که برگرفته از بوم مثنه مرکب از بوم (زمین ) و مثنه (حرکت) به معنی حرکت زمین است.
زلزله های طبیعی
زلزله ها در هر جای زمین که در آن به میزان کافی انرژی کشسانی ذخیره شده باشد، در امتداد صفحهٔ گسل و شکستگی رخ خواهند داد. در مرزهای صفحه های تبدیل و یا همگرا، که بزرگترین صفحه های گسل روی زمین را ایجاد می کنند، صفحات کنار یکدیگر حرکت یکنواخت و (aseismically) خواهند داشت اگر هیچ بی نظمی یا ناهمواری در امتداد مرزهای آنها که باعث افزایش مقاومت اصطکاکی می شود، وجود نداشته باشد. اکثر مرزها دارای این ناهمواری ها هستند و این منجر به یک شکل از رفتار چوب – لغزشی(stick-slip behavior) می شود. هنگامی که مرزهای صفحه قفل شده باشد، ادامهٔ حرکت نسبی بین صفحات منجر به افزایش تنش و در نتیجه افزایش انرژی ذخیره شده در حجم اطراف سطح گسل می شود. این افزایش ادامه می یابد تا زمانی که تنش افزایش یافته به اندازه ای کافی برسد و از طریق شکستن ناهمواری ها، ناگهان از بخش قفل شدهٔ گسل اجازه لغزش بیابد و انرژی ذخیره شده را آزاد کند. این انرژی به عنوان ترکیبی از کرنش الاستیک امواج لرزه ای آزاد شده و تابیده شده، گرمای اصطکاکی سطح گسل، و شکستن سنگ، که در نتیجه باعث ایجاد زلزله می شود. این روند تدریجی ساخت تنش و کرنش که موجب شکست ناگهانی و تولید زلزله است به عنوان تئوری الاستیک واکنش خوانده می شود. تخمین زده می شود که تنها ۱۰ درصد یا کمتر از کل انرژی زلزله به صورت انرژی لرزه ای تابیده می شود. بیشتر انرژی زلزله صرف رشد شکستگی یا تبدیل به حرارت تولید شده توسط اصطکاک می شود. بنابراین، زمین لرزه انرژی پتانسیل کشسانی زمین را کاهش می دهد و درجه حرارت آن را افزایش می دهد، اگرچه این تغییرات نسبت به جریان همرفت و رسانایی گرمای خارج از اعماق زمین ناچیز است.
انواع گسل زلزله
سه نوع عمده از گسل وجود دارد که ممکن است موجب زلزله بشوند: عادی، معکوس (محوری) و ضربه ای-لغزشی. گسل های نرمال و معکوس نمونه هایی از شیب - لغزش هستند، که در آن جابه جایی در امتداد گسل در جهت شیب و حرکت بر روی آنها شامل مؤلّفهٔ عمودی می شود. گسل نرمال عمدتاً در حوزه هایی رخ میدهد که پوسته مانند مرز واگرا در حال تمدید شدن است. گسل معکوس در مناطقی که پوسته مانند مرز همگرا در حال کوتاه شدن است رخ می دهد. گسل های ضربه ای - لغزشی ساختمان های شیب داری دارند که دو طرف گسل به صورت افقی در کنار یکدیگر می لغزند؛ مرزهای تبدیلی نوع خاصی از گسل ضربه ای – لغزشی هستند. زلزلههای بسیاری ناشی از جنبش در گسل هایی هستند که شامل هر دو نوع شیب - لغزش و ضربه ای- لغزشی است، این لغزش به عنوان مورب شناخته شده است.
زمین لرزه های دور از مرزهای صفحه ها
از آنجایی که مرزهای صفحه ها در درون سنگ کره قاره ها رخ می دهد، تغییر شکل در منطقه ای بسیار بزرگ تر از مرز صفحه پخش شده است. مانند تبدیل قاره ای گسل سان آندریاس، بسیاری از زمین لرزه ها به دور از مرز صفحه رخ میدهند و به گونه های توسعه یافته در منطقه وسیع تری از تغییر شکل ناشی از نا منظمی در رابطه با گسل ردیابی هستند (به عنوان مثال منطقه «بزرگ خم».) زلزله نورتریج با جنبش در رانش کوه درون چنین منطقه ای در ارتباط بود. مثال دیگر مرز صفحه همگرا و بهشدت مایل بین پلیت عربی و اوراسیا است که بخشی از شمال غربی کوههای زاگرس میباشد. تغییر شکل در ارتباط با مرز این صفحه به پوستهٔ تقریباً خالص که جنبش های عمود بر مرز در منطقه وسیعی درجنوب غربی و حرکات تقریباً خالص ضربه ای- لغزشی در امتداد گسلهای اصلی نزدیک به مرز واقعی صفحهها تقسیم میشود. این توسط مکانیسم کانونی زمین لرزه نشان دادهاست. همه صفحات تکتونیکی میدان تنش داخلی ناشی از تعاملات خود با صفحات مجاور و بارگیری و یا تخلیه رسوبی دارند. (به عنوان مثال deglaciation.) این تنشها ممکن است برای ایجاد شکست در امتداد گسل صفحههای موجود کافی باشند، و زلزلههای میان صفحهای را ظاهر کنند.
کانون-کم عمق و کانون-عمیق زلزله
اکثر زلزله تکتونیکی در حلقه آتش درعمقی کمتراز دهها کیلومتر ناشی میشوند. زلزلههای درعمق کمتر از ۷۰ کیلومتر به عنوان زمین لرزهها ی کانون-کم عمق طبقه بندی میشوند، در حالی که با فاصله کانونی بین ۷۰ و ۳۰۰ کیلومتر معمولاً 'کانون-میانی ' یا 'زلزله متوسط عمق' نامیده میشوند. در مناطق فرورانش، جایی که پوسته اقیانوسی مسن تر و سردتر در بشقاب تکتونیکی دیگر میرود، زلزلهها ممکن است در عمق بسیار بیشتری (در محدوده ۳۰۰ تا ۷۰۰ کیلومتر) رخ دهند. این نواحی مرتعش فعال همراه با فرورانش به عنوان مناطق (Wadati - Benioff) شناخته شدهاست. کانون-عمیق زلزلهها در عمق زیاد میباشند که در آن ناحیه، سنگ کره با توجه به درجه حرارت بالا و فشار دیگر شکننده نیست. مکانیسم احتمالی برای نسل کانون-عمیق زلزلهها ناشی از الوین تحت تغییر فاز به ساختارصلبی است.
زلزله ها و فعالیت های آتشفشانی
بعضی از زلزلهها در مناطق آتشفشانی رخ میدهند، آنها توسط حرکت ماگما در آتشفشانها ایجاد میشوند. چنین زلزلههایی میتوانند به عنوان هشدار دهندهای زود هنگام فوران آتشفشانی را خبر دهند، مانند زلزلهها در طول فوران کوه سنت هلن در ۱۹۸۰. زیاد شدن زلزلهها در اطراف یک آتشفشان فعّال میتواند به عنوان نشانهای برای قریبالوقوع بودن فعالیت آتشفشانی باشد. زیاد شدن فعالیت لرزهای قبل از فوران یک آتشفشان میتواند توسط زلزله نگارها و دستگاههای شیبسنج (tiltimeters )ثبت شوند.
خوشههای زلزله
بیشتر زمین لرزهها از لحاظ مکان و زمان به یکدیگر مربوط هستند. بیشتر خوشههای زلزله شامل لرزشهای کوچکی هستند که یا به میزان کم خسارت وارد میکند یا خسارتی ندارد، اما تئوری وجود دارد که زلزله میتواند در یک الگوی منظم تکرار شود
پس لرزه
پس لرزه زلزلهای است که پس از زلزله اصلی، (mainshock) رخ میدهد. پس لرزه در منطقه همان شوک اصلی است، اما همیشه از لحاظ قدرت کوچکتر است. اگر پس لرزه بزرگ تر از شوک اصلی باشد، پس لرزه به عنوان شوک اصلی و شوک اولیه اصلی به عنوان foreshock نامگذاری میشود. پس لرزهها زمانی به وجود میآیند که پوسته در اطراف صفحه گسل جا به جا شده با اثرات شوک اصلی تطبیق داده میشود.
ازدحام زلزله ها
ازدحام زلزله، سلسلهای از زمین لرزههاست که در منطقهای خاص در مدت زمان کوتاهی اتفاق میافتند. آنها با زلزلههایی که به دنبال آنها مجموعهای از پس لرزههاست متفاوتند با توجه به این واقعیت که هیچکدام از تک زمین لرزهها در دنباله شوک اصلی نیست، بنابراین هیچیک از قدرت قابل توجهی بالاتر از دیگران ندارد. نمونهای از ازدحام زلزله، فعالیت پارک ملی یلو استون(Yellowstone) در سال ۲۰۰۴ میباشد.ل
طوفان زلزله
گاهی اوقات یک سری از زمین لرزهها به صورت طوفان زلزله رخ میدهد، که در آن زلزله به گسل پرخوشه ضربه می زند، که باعث لرزش و یا توزیع مجدّد تنش از زلزله قبلی ارسال شده، میشود. مشابه پس لرزهها اما در بخشهای مجاور گسل، این طوفان ها طی سالیان اتفاق می افتد، همراه با برخی زلزلهها یی که به اندازهٔ زلزلههای اولیه مخربند. چنین الگویی در دنبالهٔ زلزلهها در گسل شمال آناتولی در ترکیه در قرن ۲۰ مشاهده شد و برای خوشههای غیرعادی قدیمی از زلزله بزرگ در خاور میانه استنباط شد.
حجم و تعداد دفعات وقوع
حدود ۵۰۰،۰۰۰ زمین لرزه در هر سال وجود دارد که از این تعداد ۱۰۰،۰۰۰ تا میتواند احساس میشود. زمین لرزهٔ کوچک به طور مداوم در سراسر جهان در مناطقی مانند کالیفرنیا و آلاسکا، ایالات متحده همچنین در گواتمالا، شیلی، پرو، اندونزی، ایران، پاکستان، آزورس در پرتغال، ترکیه، نیوزیلند، یونان، ایتالیا و ژاپن رخ میدهد، اما زلزله میتواند، تقریباً در هر نقطهای رخ دهد، از جمله نیویورک، لندن و استرالیا. زمین لرزهٔ بزرگتر کمتر اتفاق میافتد، رابطه به صورت نمایی است؛ برای مثال، تقریباً ده برابراز زلزلهها ی بزرگتر از شدت ۴ در یک دوره زمانی خاص نسبت به زلزلههای بزرگتر از شدت ۵ رخ میدهد. در (لرزه خیزی کم) انگلستان، به عنوان مثال، محاسبه شدهاست که عود به طور متوسط عبارتند از: زلزله ۳٫۷ -- ۴٫۶ در هر سال، زلزله ۴٫۷ -- ۵٫۵ هر ۱۰ سال، و زلزله ۵٫۶ یا بالاتر در هر ۱۰۰ سال است. این نمونهای از قانون گوتنبرگ- ریشتر است. تعداد ایستگاههای لرزهای از حدود ۳۵۰ در سال ۱۹۳۱ امروزه به هزارها از افزایش یافتهاست. نتیجتا، تعداد بیشتری زمین لرزه نسبت به گذشته منتشر میشود، اما این به دلیل بهبود ابزار اندازه گیری است نه به دلیل افزایش تعداد زمین لرزهها. (USGS ) تخمین میزند که از سال ۱۹۰۰ تا به حال به طور متوسط ۱۸ زلزله بزرگ (قدر ۷٫۰-۷٫۹) و یک زلزله خیلی بزرگ (قدر ۸٫۰ و یا بیشتر) در هر سال وجود داشتهاست، و این نسبت تقریباً ثابت بودهاست. در سالهای اخیر، تعداد زمین لرزههای بزرگ در هر سال کاهش یافتهاست، اگرچه این نتیجهٔ نوسانات آماری است، نه از روند سیستماتیک. آمار دقیق بیشتر در اندازه و تعداد زلزلهها، از (USGS) در دسترس است. بسیاری از زمین لرزههای جهان (۹۰ ٪ و ۸۱ ٪ از بزرگترین) در طول ۰۰۰،۴۰ کیلومتر، منطقه نعل اسبی شکل به نام کمربند زمین لرزه سیرکم پاسیفیک(circum-Pacific seismic belt)، که همچنین به عنوان زنگ آتش اقیانوس آرام شناخته شده، اتفاق میافتند. که در اکثرنفاط با صفحهٔ اقیانوس آرام هم مرز است. زلزلههای بزرگ تمایل دارند در طول مرز صفحههای دیگر نیز رخ دهند: مثلاً در امتداد کوههای هیمالیا. با رشد سریع شهرهای بزرگ مانند مکزیکوسیتی، توکیو و تهران، در مناطق پر خطر زمین لرزه، برخی از زلزله شناسان هشدار میدهند که ممکن است زلزله زندگی تا حداکثر ۳ میلیون نفر را بگیرد.
لرزه خیزی القا شده
در حالی که اکثر زمین لرزهها توسط حرکت صفحات تکتونیکی زمین ایجاد می شود، فعالیت های انسانی نیز می تواند زمین لرزه تولید کند. چهار گونه فعالیت های اصلی در این پدیده مشارکت می کنند: احداث سدها و ساختمان های بزرگ، حفاری و تزریق مایع به داخل چاه، استخراج از معادن زغال سنگ، و استخراج نفت.
شاید بهترین نمونه شناخته شده زمین لرزه سال ۲۰۰۸ در استان سیچوان چین است، این لرزش منجر به ۲۲۷۶۹٬ نفر تلفات شد و نوزدهمین زمینلرزه مرگبار در تمام دوران ها بوده است. باور بر این است که سد زیپینگو (Zipingpu)، زیر فشار گسل ۱۶۵۰ فوت (۵۰۳ متر) نوسان یافته؛ این فشار احتمالاً قدرت زمین لرزه را افزایش داده و سرعت حرکت گسل را شتاب بخشیده است. همچنین بزرگترین زمین لرزهای که در تاریخ استرالیا روی داد، توسط بشر القا شده بود؛ از طریق استخراج از معادن زغال سنگ. شهر نیوکاسل بر بخش بزرگی از مناطق استخراج معادن زغال سنگ ساخته شده بود. زلزله از گسلی که به خاطر استخراج میلیونها تن سنگ معدن ایجاد شده بود، تولید شد.
در سال ۲۰۱۱ میلادی، وقوع تعداد ۱۱ زمین لرزه نامعمول در شهر یانگ استون در ایالت اوهایوی آمریکا باعث شد که پژوهشگران به این نتیجه برسند که فعالیت های اکتشاف گاز و تزریق مایع به درون لایه های زمین در آن منطقه باعث فشار بر لایه ها و عامل بروز زمین لرزه شده اند.
اندازه گیری شدت و محل زلزله
زلزله را میتوان توسط لرزه نگار(seismometers) تا فواصل بسیار بزرگ ثبت کرد، چرا که امواج لرزه ای حتی از داخل زمین هم عبور می کنند. قدر مطلق اندازهٔ زلزله مطابق قرارداد توسط اعداد در مقیاس قدر گشتاور (که قبلاً در مقیاس ریشتر، از قدر ۷ باعث آسیب جدی و بزرگ بیشتر مناطق گزارش شده)، در حالی که احساس قدر با استفاده از مقیاس مرکالی گزارش می شود. هر لرزش انواع امواج لرزه ای را تولید میکند که با سرعت های مختلف ازداخل سنگ عبور میکنند: امواج طولی P (امواج ضربهای یا فشاری) امواج عرضی S (هر دو امواج بدن) و امواج سطحی مختلف (امواج ریلی). سرعت انتشار امواج لرزهای حاصل از محدوده تقریبی ۳ کیلومتر بر ثانیه تا ۱۳ کیلومتر بر ثانیه، بسته به تراکم و کشش از مقدار میانه تغییر میکند. در داخل کره زمین امواج ضربهای یا P بسیار سریعتر از امواج S حرکت میکنند. (تقریباً ۱٫۷: ۱). تفاوت در زمان سفرامواج از کانون به رصدخانه برای اندازه گیری فاصلهاست و میتواند منابع لرزه و ساختار درون زمین را نشان دهد. همچنین عمق کانون (hypocenter) را میتوان به طور تقریبی محاسبه کرد. قانون کلی: به طور متوسط، فاصله (کیلومتر) به زلزله برابر است با زمان (ثانیه) بین امواج P و S. انحراف خفیف به دلیل ناهمگن بودن لایههای زیرسطحی زمین است.
آثار زمین لرزه
برخی از آثار زلزله به شرح زیر است:
لرزاندن و گسیختگی زمین
لرزاندن و گسیختگی زمین اثرات اصلی ایجاد شده توسط زمین لرزه هستند، اساساً منجر به آسیب زیاد یا کم ساختمانها و دیگر سازههای سفت و سخت میشود. شدت عوارض بستگی به ترکیب پیچیدهٔ بزرگی زلزله، فاصله از مرکز زلزله، شرایط زمینشناسی و geomorpholical محل دارد که باعث تقویت یا کاهش انتشار امواج میشود. تکان زمین را با شتاب زمین اندازه گیری میکنند. ویژگیهای خاص زمینشناسی، geomorphological و geostructural محل میتوانند میزان لرزش زمین را حتی در زلزلههای کم شدت افزایش دهند. این اثر، سایت یا تقویت محلی نامیده شدهاست. اصولاً به دلیل انتقال حرکت لرزهای از خاک سخت به خاک سطحی نرم، تمرکز و ذخیرهٔ انرژی لرزهای در کانون به علت نوعی تنظیم هندسی میباشد. گسیختگی زمین در واقع شکستن آشکار و جابه جایی سطح کره زمین در طول گسل است که ممکن است در مورد زلزله بزرگ مترها باشد. گسیختگی زمین خطر بزرگی برای سازههای مهندسی بزرگ مانند سدها، پلها و ایستگاههای قدرت هستهای است در نتیجه نیاز به نقشه برداری دقیق از گسلهای موجود برای شناسایی هر گونه احتمال شکستن سطح زمین در طول مدت عمر سازه وجود دارد.
رانش زمین و بهمن
زلزله، همراه با طوفان شدید، فعالیت آتشفشانی، برخورد موج ساحلی، و آتش سوزی بزرگ، میتواند منجر به عدم ثبات شیب زمین وخطر بزرگی در زمینشناسی شود. خطر زمین لغزش حتی ممکن است در حالی که پرسنل اورژانس اقدام به نجاتت میکنند باقی بماند.
آتش
زلزله میتواند با صدمه زدن به قدرت برق یا خطوط گاز منجر به آتش سوزی شود. در صورت صدمه به شبکه آبرسانی و از دست دادن فشار، جلوگیری از گسترش آتش نیز ممکن است مشکل شود. برای مثال، مرگ و میر در زلزله ۱۹۰۶ سان فرانسیسکو بیشتر توسط آتش سوزی بود تا از زلزله.
روان گرایی خاک
روانگرایی خاک یا شبیه به مایع عملکردن خاک وقتی رخ میدهد که، به خاطر تکانها، دانههای مواد اشباع شده با آب (مانند شن و ماسه) به طور موقت استحکام خود را از دست داده و از شکل جامد به حالت روان تبدیل شوند. روانگرایی خاک میتواند ساختارهای سفت و سخت، مانند ساختمانها و پلها را، کج کند یا به ساختارهای فرورونده تبدیل کند. برای مثال، در زلزله ۱۹۶۴ آلاسکا، روانگرایی خاک باعث شد ساختمانهای بسیاری در زمین فروروند و در نهایت به روی خود فروبریزند.
سونامی
سونامی، موجهایی با طول بلند، امواج طولانی مدت دریا هستند که توسط حرکت ناگهانی حجم زیادی از آب تولید میشوند. در اقیانوس فاصله بین فاکتورهای اوج موج میتواند ۱۰۰ کیلومتر فراتر، و دورههای موج میتواند از پنج دفیفه تا یک ساعت متفاوت باشد. چنین سونامی، ۶۰۰-۸۰۰ کیلومتر در ساعت، بسته به عمق آب حرکت میکند. امواج بزرگ تولید شده توسط زلزله یا زمین لغزش زیر دریایی میتواند در نزدیکی مناطق ساحلی در عرض چند دقیقه تاخت و تاز کند. سونامی همچنین میتواند هزاران کیلومتر در سراسر اقیانوس حرکت کند و ساعتها بعد از زلزلهای که آن را تولید کرده، سواحل دور را تخریب کند. در حالت عادی، زلزله فرورانش کمتر از قدر ۷٫۵ در مقیاس ریشتر سونامی ایجاد نمیکند، هر چند برخی از این موارد ثبت شدهاست. بیشتر سونامیهای مخرب توسط زمین لرزه با بیشتر از بزرگی ۷٫۵ ریشتر ایجاد میشود.
سیل
سیل سرریزشدن هر مقدار آب است که به زمین میرسد. سیل معمولاً هنگامی رخ میدهد که حجم آب داخل بستر، مثلاً رودخانه و یا دریاچه، بیش از ظرفیت کل آن شود، و در نتیجه مقداری آب جاری شود و در خارج از محیط طبیعی بستر قرار بگیرد. با این حال، اگر سد آسیب ببیند سیل اثرات ثانویهٔ زلزلهاست. زلزله ممکن است موجب ریزش خاک کوه شود و جریان رودخانه را مسدود کند که علت سیل شود. زمین در زیر دریاچه Sarez در تاجیکستان در معرض خطر سیل عظیمی است اگر سد ناشی از ریزش تشکیل شده توسط زلزله، معروف به سد Usoi به هنگام زمین لرزههای آینده شکسته شود. پیش بینی میشود سیل میتواند بر زندگی حدود ۵ میلیون نفر تاثیر بگذارد.
نیروهای جزر
تحقیقات نشان دادهاست ارتباط قوی بین نیروهای کشندی (جزرومدی) کوچک و لرزشهای غیرآتشفشانی وجود دارد.
اثرات بشر
زلزله ممکن است منجر به بیماری، فقدان نیازهای اساسی، از دست دادن زندگی، حق بیمه بالاتر، صدمه به اموال عمومی، آسیب جاده و پل و فروپاشی (یا منجر به سقوط در آینده) ساختمانها شود. زلزله همچنین میتوانید فورانهای آتشفشانی، که سبب بروز مشکلات آتی هستند را ایجاد کند؛ به عنوان مثال، صدمه قابل توجه به محصولات، همانطور که در سال معروف به «بدون تابستان» (۱۸۱۶) اتفاق افتاد.
آمادگی
به منظور تعیین احتمال فعالیتهای لرزه نگاری آینده، زمین شناسان و دانشمندان سنگهای منطقه را بررسی میکنند تا تعیین کنند اگر سنگها به نظر «فشرده» میرسد. مطالعهٔ گسلهای یک منطقه به مطالعهٔ زمان سپری شده برای تشکیل فشار کافی برای وقوع زلزله توسط گسل نیز به عنوان یک تکنیک پیش بینی، کمک میکند. اندازه گیریها بر اساس میزان انرژی کرنش انباشته در گسل در هر سال، زمان سپری شده از آخرین زلزله بزرگ، و انرژی و قدرت آخرین زلزله بنا میشوند. تمام این حقایق به دانشمندان اجازه میدهد میزان فشار لازم برای ایجاد گسل زلزله را تعیین کنند. اگرچه این روش بسیار مفید است، آن را تا به حال تنها در گسل سان آندریاس کالیفرنیا اجرا کرده اند. امروزه راه ها یی برای محافظت و آماده سازی محل های احتمالی زمین لرزه از آسیب شدید وجود دارد که از طریق فرایند های زیر است: مهندسی زلزله، آمادگی در برابر زلزله، ایمنی لرزه ای خانواده، دایر کردن تجهیزات لرزهای (از جمله اتصالات، مواد و روش های خاص)، خطر زلزله، کاهش حرکت زمین لرزه، و پیش بینی زلزله. مقاوم سازی لرزه ای این است که ساختارهای موجود را نسبت به فعالیت های زمین لرزه، حرکت زمین یا شکست خاک ناشی از زلزله مقاوم تر و بهتر کند. با درک بهتر از تقاضا لرزه ای در سازه ها و با تجربه های اخیر زمین لرزه های بزرگ در نزدیکی مراکز شهری، نیاز به مقاوم سازی لرزه ای هرچه بیشتر است. قبل از معرفی کد های مدرن لرزه در اواخر ۱۹۶۰ برای کشورهای توسعه یافته (آمریکا، ژاپن و …) و در اواخر ۱۹۷۰ برای بسیاری از دیگر نقاط جهان (ترکیه، چین و …)، سازه های بسیاری بدون جزئیات کافی برای محافظت و تقویت لرزه ای طراحی شده بودند. با در نظر گرفتن مشکل قریب الوقوع، کارهای تحقیقاتی مختلفی انجام گرفت. علاوه بر این، دستور العمل های فنی برای ارزیابی لرزه ای، در سراسر جهان ایجاد و بازسازی شده اند و به چاپ رسیده اند-- مانند ASCE - SEI ۴۱ و دستورالعمل انجمن مهندسی زلزله نیوزیلند (NZSEE).
تاریخ
پیش از قرون میانه
از زمان آناکساگوراس فیلسوف یونانی در قرن ۵ پیش از میلاد تا قرن ۱۴ میلادی، زمین لرزه معمولاً نسبت داده می شد به «هوا (بخار) در حفرات از زمین». تالس (۶۲۵-۵۴۷ پیش از میلاد) تنها کسی است که به طور مستند معتقد بود که زمین لرزه توسط تنش میان زمین و آب تولید میشود. نظریه های دیگری هم وجود داشت، از جمله فیلسوف یونانی آناکساماین(۵۸۵-۵۲۶ پیش از میلاد) باورداشت که شیب قسمت کوتاه از خشکی و رطوبت فعالیتهای لرزهای را ناشی میشود. دموکریتوس (۴۶۰ – ۳۷۱ پیش از میلاد) به طور کلی آب را برای زلزله سرزنش میکرد. پلینی ارشد کلیسا زلزله را «رعد و برق زیر زمینی» نامید.
بزرگی زمین لرزه
بزرگی زمین لرزه را به صورت زیر تعریف می کنند:
بزرگی زلزله، M برابر لگاریتم در پایه ده دامنه حداکثر (برحسب میکرون) حرکت، A، است که توسط لرزهسنج استاندارد ووداندرسون در فاصله صد کیلومتری از مرکز زلزله ثبت شده باشد.
M = Log(۱۰) A
همچنین، جهت تعیین انرژی آزاد شده توسط هر زلزله رابطه ای توسط ریشتر – گوتنبرگ در سال ۱۹۵۶ ارائه گردید که میزان انرژی آزاد شده در کانون زلزله بر حسب ارگ (erg) و بزرگی آن "M" مشخص می نماید.
Log E =۱۱٫۴ + ۱٫۵ M
با یک محاسبه ساده می توان نشان داد که با افزایش یک درجه ای اندازه بزرگی زلزله، مقدار انرژی آزاد شده تقریباً ۳۲ برابر می گردد.
انواع زلزله
زلزله ها از دید جهت آزاد شدن انرژی به دو گونهٔ افقی و عمودی تقسیم بندی می شوند. خرابی های عمده و وسیع معمولاً بر اثر زلزله هایی از نوع افقی صورت می پذیرند. چرا که اغلب ابنیا در برابر بارهای عمودی مقاومت کافی دارند.
براساس میزان خرابی به وجود آمده زلزله ها به ده درجه بر مبنای مرکالی تقسیم می گردند.
ثبت زلزله ها
به منظور ثبت زلزله ها از دستگاهی به نام لرزه سنج یا شتاب نگار استفاده می شود. داده های به دست آمده از این دستگاه یا به صورت یک سری از اعداد بیانگر شتاب است که به صورت (شتاب - زمان) دسته بندی شده اند و یا صرفاً یک سری اعداد بیانگر شتاب زمین است. در این مورد اخیر در ابتدای داده ها اشاره می گردد که فاصله زمانی این داده ها چند ثانیه است. داده های زلزله های ایران از سایت مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن قابل دریافت است.
لرزش زمین
بطوری که میدانیم در اثر زلزله ، زمین به ارتعاش در میآید و در مواردی که شدت این ارتعاشات زیاد باشد، باعث تخریب ساختمانها میشود. معمولا قبل و بعد از حرکات اصلی زلزله ، ارتعاشات خفیف تری تولید میشود که به ترتیب به نام پیش لرزه و پس لرزه نامیده میشود. معمولا لرزههای اولیه خفیف تر است و هر چند به زمان زلزله اصلی نزدیک شویم، شدت لرزهها زیادتر میشود و بعد از زلزله اصلی ، مجددا شدت آن کاهش مییابد.
این مساله ، در مورد تعداد لرزهها نیز صادق است، یعنی هرچقدر لرزه اصلی نزدیکتر شود، تعداد لرزهها زیادتر میشود و بعد از زلزله اصلی ، فواصل زمانی بین لرزهها افزایش مییابد. بایستی توجه داشت که تمام زلزلهها همراه با پیش لرزه نیستند و نیز پیش لرزهها را همیشه نمیتوان مقدمه وقوع یک زلزله بزرگ دانست، زیرا در بسیاری موارد ، لرزشهای خفیفی ثبت شده که حرکات شدیدی به دنبال نداشته است. گاهی نیز یک زلزله مخرب ، خود پیش لرزه فوقالعاده مخربی بوده که به دنبال آن اتفاق افتاده است.
صداهای زلزله
غالبا وقوع زلزله توام با صداهایی است که در بعضی موارد ، بوسیله گوش انسان نیز قابل تشخیص است. بدیهی است این صداها ، غیر از صداهای ناشی از آثار زلزله مثل تخریب ساختمانها و نظایر آن است. صداهای زلزله در بعضی موارد شبیه رعد و گاهی نیز نظیر صدای وزش باد ، انفجار گلولههای بزرگ توپ و مانند آن است. تولید این صداها به خاطر ایجاد امواج ارتعاشی است که در اثر زلزله بوجود میآیند ولی فقط در بعضی موارد فرکانس آنها در حد شنوایی گوش انسان و قابل شنوایی است.
نورهای زلزله
به هنگام وقوع بعضی از زلزلهها ، آثار نورانی مختلف مثل نور افشانی در آسمان ، برق ، جرقههای نورانی و نظایر آن دیده شده است. حتی در زلزله بزرگ ناحیه وژ در سپتامبر 1669 ، شعلههای آتش در حال خروج از زمین دیده شد. هنوز وابستگی مستقیم این آثار به زلزله مورد بحث دانشمندان است و به عقیده اغلب زلزله شناسان ، این نورها ، ناشی از اثرات ثانوی زلزله است. هر چند در مناطق مسکونی میتوان نور و آتش را مربوط به اثرات ثانوی زلزله دانست ولی در بعضی موارد ، در کوهستانها و نیز در سطح دریاها نظیر این نور دیده شده که هنوز پاسخ درستی برای آن پیدا نشده است.
حرکات آب دریاها
هنگامی که کانون زلزله در کف دریا یا در نزدیکیهای آن واقع باشد، در اثر زلزله ، امواج متعددی در آب تولید میشود که به نام تسونامی معروف است. این امواج سهمگین به بدنه کشتیها میخورد و باعث ارتعاش آنها میشود. در اثر این امواج ، آب دریا با شدت به ساحل برخورد میکند و بعضی وقتها ، قسمتی از سواحل را آب فرا میگیرد. امواج مزبور در بعضی موارد ، باعث تخریب ساختمانهای ساحلی میشود.
زلزله مهمی که در 27 نوامبر 1945 در دریای عمان اتفاق افتاد باعث بالا آمدن شدید آب دریا و بروز خسارات زیاد در سواحل پاکستان و هندوستان شد. عدهای عقیده دارند که طوفان نوح نیز در اثر زلزلهای که کانون آن در خلیج فارس بوده ، حادث شده است.
تغییر مشخصات آب چشمه ها
در اثر زلزله ، غالبا در وضع آب چشمهها و چاهها نیز تغییراتی بوجود میآید زیرا در اثر ارتعاش ، مجاری زیرزمینی تنگ و یا گشاد شده و در بعضی موارد ، ممکن است کاملا مسدود شود. دمای آب چشمهای معدنی نیز ممکن است در اثر مخلوط شدن با آبهای دیگر ، تغییر کند. مثلا آب یکی از چشمههای معدنی سوئیس به نام پلان دو فازی در اثر زلزله 19 مارس 1935 خشک شد و بعد از اینکه با حفر مقداری چاه ، توانستند مجددا به آب دسترسی پیدا کنند، میزان آبش سه برابر شد ولی دمای آن از 28 به 24 درجه سانتیگراد تقلیل پیدا کرد و نیز دمای یکی از چشمههای همین منطقه ، پس از زلزله ، از 18 به 23 درجه سانتیگراد افزایش یافت.
ایجاد شکاف و گسله
در بعضی موارد ، در اثر زلزله ، تعدادی شکاف در زمین بوجود میآید و گاهی نیز گسلههایی تشکیل میشود. به عنوان مثال میتوان گسله معروف سان اندریاس واقع در ایالت کالیفرنیا را نام برد. از سال 1874 که مطالعات زمین شناسی این منطقه آغاز شده ، تعدادی ایستگاه نقشه برداری در محل بوجود آمد که موقعیت دقیق آنها محاسبه شده بود. در سال 1906 زلزلهای در منطقه اتفاق افتاد که در نتیجه آن ، گسله سان اندریاس تشکیل شد.
زلزله با سلامت روان ما چه مي کند؟
پرسشي از دکتر حسين ابراهيمي مقدم در سالروز زلزله بم
در سالروز زلزله بم هستيم؛ زلزله اي که در پنجم دي ماه 1382 جان بيش از 30 هزار نفر از هموطنان مان را گرفت. خدا کند پيش بيني هاي کارشناسان درباره زلزله احتمالي تهران هيچ وقت درست از آب درنيايد اما بالاخره عقل سالم حکم ميکند که هميشه براي هر حادثهاي آماده باشيم. حداقل فايده اين کار آن است که ذهنمان از لحاظ رواني براي حوادث غيرمترقبه و اتفاقات بعد از آن آماده ميشود. در آستانه سالروز آن واقعه تلخ، سراغ دکتر حسين ابراهيمي مقدم، روان شناس، رفته ايم تا از او در اين خصوص بپرسيم.: آقا ي دکتر! آيا اين احساس ترسي که خيلي ها درباره زلزله احتمالي دارند، طبيعي است؟
ببينيد؛ ما غالبا در برابر عواطف مان احساس درماندگي مي کنيم. شايد در عين حال که مي دانيم در امان هستيم احساس ترس هم بکنيم و در مواجهه با تهديد هاي جزيي وحشتزده شويم. شايد اين را دريافته باشيد که هنگام مخالفت هاي جزيي و بي اهميت با کساني که دوستشان داريم، شديدا عصباني ميشويم. اندک انتقادي که از سوي يک فرد ناشناس متوجه ما ميشود، گاهي باعث تضعيف روحيه ما ميشود. ممکن است به دليل گير کردن در راهبندان از کوره در برويم و از اينکه در کارها ي روزمره درنگي وجود داشته باشد، ناشکيبا و عصباني شويم. حالا در نظر بگيريد که خداي نکرده فرد در اثر زلزله دچار دشواريهاي رواني، اقتصادي و غيره شده باشد. طبيعي است که بر بهداشت رواناش اثر بگذارد. احساسات ما غالبا حتي از نظر خودمان نيز غيرمنطقي هستند. بنا به عقيده نظريهپردازان انسانگرا، افراد برخوردار از کارکرد آرماني، مهار زندگي خود را به صورت هوشيار در دست دارند.: يعني ما ميتوانيم احساساتمان را مهار کنيم؟
خيليها معتقدند که رويدادهاي خاصي مثل زلزله، توفان، از دست دادن يک عزيز و حتي قبول نشدن در دانشگاه، به طور خودکار باعث ايجاد واکنشهاي عاطفي در ما ميشوند، درست مثل آنکه دکمه دستگاهي را فشار داده باشيم. حتي برخي روانشناسها اين باور را دارند که ويژگي اصلي عواطف و هيجانها آن است که اين امور را تحت عنوان انفعال يا تحريک عاطفي تجربه ميکنيم، نه کنشها و اعمال، يعني به عنوان چيزهايي که بر ما حادث ميشوند، نه کارهايي که انجام ميدهيم ولي واقعيت اين است که ميتوانيم با استفاده از روشهايي خيلي از اين استرسها را در کنترل خود درآوريم.: پس شما معتقد به مهار واکنشهاي عاطفي هستيد؟
اولا واقعيت اين است که به نظر من رويدادهاي ناخوشايند، بهطور خودکار به پريشاني منجر نميشوند. مهار کلي واکنشهاي عاطفي ممکن است موجب کاهش انعطافپذيري شود و معناي زنده بودن را مخدوش کند. حتي انسانهاي منفي نيز گاهي اثرات مثبتي دربردارند. همانطور که درد موجب ميشود سريعا از خطراتي مانند بخاري داغ اجتناب کنيم، عواطف ناخوشايند نيز ميتوانند در مورد مسايل و مشکلات هشدار داده و به ما کمک کنند تا تکاليف ضروري را انجام دهيم. احساس اضطراب مبهم به ما يادآوري ميکند که آپارتمان خود را ضد زلزله و براساس اصول مهندسي بسازيم. خشم ميتواند ما را برانگيزاند تا جلوي بيعدالتي در تقسيم کمکهاي اوليه را بگيريم. احساس گناه ما را از بدرفتاري با ديگران بازميدارد و ترس به ما کمک ميکند تا خودمان را از پسلرزهها محافظت کنيم. حتي زماني که کاهش عواطف و هيجانهاي منفي کاري لازم و مناسب است، تمام روشها مفيد نيستند. مثلا شايد موادمخدر و ساير داروها به طور موقتي از پريشاني کم کنند ولي اين مواد مشکل اصلي را برطرف نکرده و غالبا موجب مشکلات بيشتري ميشوند.: در معرض استرسهاي اين چنيني مثل زلزله بودن چه تاثيرات روانشناختياي در پي دارد؟
اگر کسي براي مدتي نسبتا طولاني در معرض چنين محرکهاي تنشيزايي قرار بگيرد پاسخهايي را نشان ميدهد که روي هم به نشانگان انطباق عمومي معروف است. ابتدا هنگامي که فرد ناگهان در معرض زلزله قرار ميگيرد، يعني محرک استرسزاي شديدي که در برابر آن انطباق نيافته، واکنش هشدار نشان ميدهد؛ يعني بدن دستخوش تغييراتي از قبيل افزايش ضربان قلب و آزاد شدن يک سري هورمونهايي ميشود که اين تغييرات بدن را براي مقابله يا فرار آماده ميکند. اگر فرد قادر به فرار يا مقابله با حالت به وجود آمده نبود، وارد مرحله دوم يعني مقاومت ميشود. در اين مرحله ذخيرههاي چربي و پروتئين تبديل به قند ميشوند تا انرژي و نيروي اضافي براي کنار آمدن فراهم آيد. در طي اين مرحله به نظر ميرسد که فرد با فشار رواني درگير شده و به کارکرد بهنجار قبلي خود برگشته است ولي هنگامي که تمام منابع فرد مورد استفاده قرار گرفت، حتي قادر به مقاومت براي استرسهاي کوچکتر نيز نيست و طوري ميشود که فرد به شدت نسبت به گذشته آسيبپذيرتر ميشود. مقاومت نميتواند براي هميشه ادامه يابد. اگر ترس از زلزله يا حالتهاي پسلرزه وجود داشته باشد، بالاخره مرحله فرسودگي به وجود ميآيد، فرد دچار بيماريهايي ميشود و اگر در اين حالت بماند شايد حتي وارد مرحله مرگ شود!: پس چنين استرسهايي ميتوانند تاثيرات رواني بدي در پي داشته باشند؟
بله، متاسفانه وجود چنين محرکهاي تنشزايي در پديدار شدن تقريبا تمام بيماريها نقش دارد؛ چون که بدن در برابر ميکروبهايي آسيبپذير ميشود که در حالت عادي در برابر آنها مقاوم بوده. حتي اين فشارهاي رواني ميتوانند کارايي دستگاه ايمني را که عموما از ما در برابر بيماري محافظت ميکند، کاهش دهد. در بسياري از موارد، بيماري نه در اثر ميکروب آسيبزا و نه به دليل فشار رواني، بلکه در نتيجه ترکيب اين دو عامل به وجود ميآيد. فشارخون بالا، حمله قلبي، زخم معده، تنگي نفس و افزايش آمادگي ابتلا به سرطان از جمله مسايل و مشکلات پزشکي هستند که در زلزلههاي طبس، رودبار و بم به شدت شيوع يافت. همچنين بعد از زلزلههاي قبلي مشکلاتي از لحاظ واکنشهاي هيجاني، تفکر، رفتار و روابط بين فردي به وجود آمد. در بررسي که اينجانب بعد از زلزله بم انجام دادم متوجه شدم که حالات اضطراب، خشم، احساس گناه و افسردگي در بازماندگان به شدت آزاردهنده بود. علاوه بر اين، سردرگمي، دشواري در تمرکز کردن و افکار بازگشتي درباره زلزله نيز جزو تجربههاي رايج بازماندگان بود. نشانههاي رفتاري هم به صورت رعشه، قدم زدن و وضعيت اندامي خشک و بيدقت نيز به شدت به چشم ميخورد. تعارضهاي شخصي و تحريکپذيري افزايش چشمگيري پيدا کرده بود و شايد ناگفته آشکار باشد که برخي از مشکلات رواني در بين بازماندگان آشکار شد و يا کساني که مشکلاتي داشتند، حالشان بدتر شد. نجاتيافتگان اغلب با خاطرات و غم و اندوه خود زندگي ميکنند و تعداد زيادي از افراد به کابوس، بازگشت به گذشته و بيقراري دچار ميشوند که خود نشانگر اختلال رواني است.: داشتن چه ويژگيهايي و داشتن چه چيزهايي باعث ميشود که اين حالات رواني کمتر رخ بدهد؟
يکي از دلايلي که افراد به شدت دچار مشکلات رواني در اثر زلزله ميشوند، آن است که حس ميکنند هيچ گونه مهاري بر اين رويداد طبيعي ندارند. اگر افراد آموزشهايي ديده باشند که مثلا بدانند هنگام زلزله به کجا پناه ببرند و چه اقداماتي انجام دهند، حس خواهند کرد که ميتوانند تا حدودي بر موقعيت مسلط شوند لذا کمتر آسيب ميبينند. از طرف ديگر اگر ميشد وقوع زلزله را پيشبيني کرد، حتي اگر کار خاصي هم نميتوانستيم انجام بدهيم، احتمالا کمتر دچار حالات ناخوشايند رواني حاصل از زلزله ميشديم. پيشبينيپذيري ميتواند به مهار چنين استرسهايي کمک کند و يا صرفا با گفتن اينکه چه زماني نبايد نگران آن محرک باشيم، ما را ياري دهد. ژاپنيها که به طور شديد در معرض زلزله قرار دارند علايم اضطرابي کمتري، از خودشان نشان ميدهند! شايد يکياش به اين دليل باشد که در واحدهاي مسکوني زندگي ميکنند که در مقابل زمينلرزهها مقاومسازي شدهاند و همينطور آموزشهاي ويژه را از کودکي ميبينند، يعني احساس مهار دارند و دوم اينکه تا حدي با بررسي نشانهها و علايم وقوع برخي زلزلهها را پيشبيني ميکنند. از طرف ديگر، انسان موجودي اجتماعي است و به نظر ميرسد حمايت اجتماعي نيز، در برابر آثار استرس زلزله مثل سپر عمل ميکند.: منظورتان از حمايت اجتماعي دقيقا چيست؟
حداقل در 5 زمينه ميتوان حمايت اجتماعي را به کار برد:
• رابطه عاطفي: گوش دادن به مشکلات مردم، همدردي کردن، گريه کردن، درک کردن و اطمينان خاطر دادن بهآنها
• کمک ابزاري: حمايت مالي که رفتار انطباقي را تسهيل ميکند. براي مثال دولت ميتواند پس از زلزله وامهاي بدون بهره به بازماندگان بدهد تا خانههاي خود را بازسازي کنند. سازمانهاي کمکرساني ميتوانند غذا، چادر، پوشاک، دارو و پناهگاه موقت براي مردم فراهم کنند.
• اطلاعات: راهنمايي و هدايت مردم به منظور افزايش توانايي آنها براي مقابله با بحران.
• ارزيابي: بازخورد ديگران در مورد رفتار فرد. اين نوع حمايت به مردم کمک ميکند تا بتوانند رويدادهاي زندگي خود را تفسير يا درک کنند.
• تعامل اجتماعي: محاوره، تفريح، خريد کردن، بيرون رفتن با ديگران و به طور کلي اجتماعي شدن فوايد خاصي دارد حتي زماني که براي مشکلات راهحل نباشد.: يعني به نظر شما حمايتهاي اجتماعي به مردم کمک ميکند تا بتوانند با استرسي مثل زلزله، بهتر مقابله کنند؟
بله، تحقيقات نشان ميدهد که حمايت اجتماعي اهميت بهسزايي دارد. برعکس، افرادي که مهارتهاي اجتماعي ندارند و آنهايي که با ديگران رابطه برقرار نميکنند، وقتي با چنين استرسهايي مواجه ميشوند بيشتر در معرض خطر ابتلا به بيماريهاي عفوني نظير سرماخوردگي قرار ميگيرند. حمايت اجتماعي مخصوصا به کودکاني که بازمانده زلزله هستند خيلي کمک ميکند. پژوهشهاي انجام شده بعد از زلزلههاي قبلي نشان داد که افرادي که از حمايت اجتماعي برخوردار بودند به احتمال کمتري به فشارخون يا اعتياد دچار شدند.: اگر کسي تجربه زلزله را داشته باشد، استرس او کمتر ميشود يا بيشتر؟
واقعيت اين است که تجربههاي قبلي ما در رابطه با محرکهاي تنشزا ميتواند آن محرکها را بهتر يا بدتر کند. با محرکهاي تنشزا مثل زلزله معمولا هنگامي بهتر ميتوان کنار آمد که با آن آشنا باشيم. مثلا قبلا هم زلزلهاي را ديدهايم ولي توانستهايم با استفاده از اصول علمي جان و مال خود و اطرافيان را نجات دهيم و به نوعي تجربه پيدا کردهايم ولي اگر عناصر معيني از استرس نظير زلزله با تجربههاي شديدا ناخوشايندي مثل از دست دادن يک عزيز همراه بوده است، آنگاه وقوع زلزله ميتواند پريشانکنندهتر از آن چيزي باشد که در حالت عادي بود.: يعني با توجه به تمام مواردي که گفتيد، در شرايط يکسان افراد واکنشهاي يکساني به زلزله نشان ميدهند؟
نه! هيچکس به زلزله پاسخي که ديگري به آن داده است را نميدهد. برخي افراد در برابر عوارض چنين محرکهاي تنشزا بسيار آسيبپذيرترند. برخي ديگر بسيار مقاوم هستند و به نظر مي رسد که ميتوانند حداقل تا حدي اثرات زلزله را کم کنند. برخي از عوامل شخصي که بر آسيبپذيري نسبت به زلزله تاثير ميگذارند عبارتاند از: مهارتها، عوامل ارثي و تيپ شخصيتي.: ممکن است در مورد هر يک از اين عوامل مختصرا توضيح دهيد؟
در مورد مهارتها بايد به اختصار بگويم که يک عامل موثر براي مقاومت در برابر اثرات رواني زلزله عبارت است از مجموعه تواناييهايي که فرد در اين موقعيت از خود نشان ميدهد. مثلا اينکه کجا سنگر بگيرد و چگونه از خود محافظت کند.
در مورد عوامل ارثي به اختصار ميتوان اين را گفت که آدميان با گرايشهاي متفاوتي از لحاظ واکنش به فشار رواني به دنيا ميآيند. اين اعتقاد در بين اکثر روانشناسان وجود دارد که عدهاي از انسانها واکنشهاي فيزيولوژيک شديدتري از خود نشان ميدهند تا سايرين. واکنشدهندگان شديد ممکن است حتي در کنار آمدن با محرکهاي تنشزاي جزيي مشکل داشته باشند.: آيا تيپ شخصيتي خاصي هم داريم که بيشتر تاثير منفي بگيرد؟
بله. افراد تيپ شخصيتي A که افرادي ناشکيبا، بسيار رقابتجو و بهطور وسواسگونهاي وقتشناس هستند و در اثر ناکامي پرخاشجو ميشوند، بيشتر تاثير منفي ميگيرند. اين افراد خود را به دليل زلزله که از اختيارشان خارج است، سرزنش ميکنند! دلايل متعددي براي اين حالت ذکر شده ولي بد نيست به اين هم اشاره کنيم که ممکن است افراد تيپ A به دليل ناتواني در ايجاد شبکهاي از دوستان و اعضاي خانواده که بتوانند حمايت اجتماعي را در هنگام نياز فراهم آورند، خود را آسيبپذيرتر سازند.: و چه کساني در برابر چنين فشارهاي رواني مقاومترند؟