اندروید ۴.۴ با مزه کیت کت
اندروید با انتشار صفحهای جذاب در وبسایت خود، از نام نسخه جدید این سیستمعامل پرده برداشت. این شرکت از زمان انتشار اندروید نام یک دسر را برای هر کدام از نسخههای آن برگزیده و از این شگرد تبلیغاتی به بهترین شکل بهره برده است. حالا نوبت به شکلات محبوب و قدیمی نستله رسیده است تا در یک حرکت تبلیغاتی به نسخههای اندروید افزوده شود.
در صفحه زیبایی که گوگل به مناسبت اعلام نام این محصول منتشر کرده است، سیر تکاملی نامگذاری نسخههای اندروید به تصویر کشیده شده است.
تنها نسخه ۱ اندروید که در سپتامبر ۲۰۰۸ عرضه شد از این نامگذاریها مستثنی بود. نسخه ۱.۵ اندروید که در آوریل ۲۰۰۹ منتشر شد Cupcake یا کیک فنجانی نام گرفت. نسخه ۱.۶ با نام Donut که نوعی پیراشکی است شناخته شد. پس از آن نیز نسخههای بعدی با اسامی Eclair که نوعی شیرینی خامهای است، Foroy که دسری ساخته شده از ماست است، Gingerbread یا همان نان زنجفیلی، Honeycomb یا همان موم عسل، Ice Cream Sandwich یا بستنی حصیری و Jelly Bean یا آبنبات ژلهای نامگذاری شدند.
وبسایت رسمی اندروید خبری در مورد زمان معرفی نسخه جدید اندروید منتشر نکرده اما آن را این طور توصیف کردهاست: "یک تجربه شگفت انگیز اندروید که در دسترس همگان است".
آنچه که باید قبل از برنامه نویس شدن بدانید
برنامهنویسی برای بیشتر کسانی که در دنیای رایانه فعالیت میکنند جالب است. مخصوصا با گسترش استفاده از اینترنت و نرمافزارهای موبایل و مسائلی که میتوان با استفاده از این ابزارها آنها را حل کرد هر روز جوانان بیشتری کار برنامهنویس شدن را آغاز میکنند.
اما بسیاری از برنامهنویسان خبره هستند که تجربیاتی را دارند که آرزو میکردند ایکاش آنها را همان روزهای اول کار میدانستند. در سایت Quora سوالی در همین مورد مطرح شده است که در این نوشته به برخی از مهمترین پاسخها خواهیم پرداخت. علاوه بر این در ادامه تجربیات خودم را نیز با شما در میان خواهم گذاشت.
در یکی از پاسخها به پنچ قانون راب پایک اشاره شده است. راب یکی از مهندسان خبره کانادایی است که کارهای شاخصی را برای آزمایشگاههای بل انجام داده است. او هماکنون در گوگل کار میکند. ۵ قانون راب عبارتتند از:
قانون اول: شما نمیتوانید حدس بزنید که یک نرمافزار کجا بیشترین زمان خودش را صرف خواهد کرد. گلوگاهها در مکانهایی هستند که تصورش را هم نمیتوانید بکنید. لذا تا زمانی که محل گلوگاه مشخص نشده است سعی نکنید میانبری برای حل آن پیدا کنید.
قانون دوم: اندازه بگیرید. هیچوقت قبل از اندازهگیری برای بهبود سرعت اقدام نکنید. حتی پس از اندازهگیری نیز تا زمانی که قطعهای از کد تحتالشعاع کدهای دیگر قرار نگرفته اقدام به این کار نکنید.
قانون سوم: الگوریتمهای فانتزی و پیچیده هنگامیکه n کوچک است، کند هستند و معمولا نیز n کوچک است. این نوع الگوریتمها ثابتهای بزرگی دارند. تا زمانی که مطمئن نشدهاید که n بسیار بزرگ خواهد بود از این الگوریتمها استفاده نکنید. (حتی پس از ثابت شدن بزرگی n اول از قانون دوم استفاده کنید.)
قانون چهارم: الگوریتمهای فانتزی بزرگتر از الگوریتمهای ساده بوده و از نظر اجرا نیز بسیار سخت هستند. از الگوریتمها و ساختارهای داده ساده استفاده کنید.
قانون پنجم: دادهها حرف آخر را میزنند. اگر ساختار داده مناسبی را انتخاب کرده و همه چیز را درست مرتب کرده باشید الگوریتم مناسب خودش پیدا خواهد شد. ساختار داده بخش اصلی برنامهنویسی است نه الگوریتم.
قوانین راب را میتوان در زندگی روزمره نیز استفاده کرد. باید به نکات اصلی مطرح شده در این قوانین توجه کنید. این نکات عبارتتند از عدم پیشداوری، سادگی و تمرکز بر روی نکته اصلی.
در جایی دیگر فرد دیگری به نکته بسیار جالبی در مورد کار برنامهنویسی اشاره میکند. در این پاسخ به این نکته اشاره شده است که زمانی پیشمیآید که روزهاست بر روی حل یک مسئله کار میکنید ولی هنوز هیچ راهکاری برای حل آن پیدا نکردهاید. ناگهان افسردگی به سراغ شما میآید و با خود فکر میکنید که برنامهنویسی کار من نیست. این لحظه، لحظهی بسیار دشوار و تعیین کنندهای است. کار را رها نکرده و به دنبال مطالعه الگوریتمهای جدید باشید با ممارست و ادامه کار خواهید دید که مسئله به دستان خود شما حل خواهد شد.
نکتهای که باید به آن اشاره کنم این است که با انتخاب برنامهنویسی به عنوان مسیر زندگی باید به این نکته دقت کنید که پا در راهی گذاشتهاید که در آن هر روز با مسائل مختلفی روبرو خواهید شد که باید آنها را حل کنید. در حقیقت مهارتی که باید در آن تسلط پیدا کنید، مهارت حل مسئله است. به همین دلیل است که سوال « کدام زبان برنامهنویسی را یاد بگیریم؟ » سوال چندان مهمی نیست و پاسخ درستی هم ندارد زیرا که یک برنامهنویس در مرحله نخست به دنبال یافتن راهکار است و بعد از یافتن آن می تواند با استفاده از هر ابزار مناسبی آن راهکار را اجرا کند.
شما چه تجربهای در این زمینه دارید؟
۳ درصد از مردم آمریکا هنوز از اینترنت دایلآپ استفاده میکنند
صدای اتصال اینترنت دایلآپ برای خیلی از افراد یادآور پورتالهای مورد علاقهشان در سالهای دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ است، اما بر اساس نتایج تازه منتشر شده پژوهش مرکز تحقیقاتی Pew اینترنت و پروژه زندگی آمریکایی، میلیونها نفر از مردم آمریکا هم هنوز از طریق خطوط تلفن به اینترنت وصل میشوند.
حدود ۳ درصد از آمریکاییها برای اتصال به اینترنت در خانههایشان از شبکه خطوط تلفن استفاده میکنند. این درحالی است که حدود ۷۰ درصد افراد در آمریکا از اینترنت پرسرعت بهرهمندند. آرون اسمیت، یکی از نویسندگان گزارش پژوهش درایمیلی خطاب به Fast Company نوشت: "در گذشته دریافتیم که خیلی از کاربران به عنوان دلیل اصلی عدم استفاده از اینترنت پرسرعت از هزینه و عوامل اقتصادی نام بردهاند."
بر اساس استدلال کارشناسان، عدم دسترسی به اینترنت موجب ایجاد ضعف در آموزش، اشتغال، دسترسی به مراقبتهای بهداشتی و سایر حوزهها خواهد شد.
آنچه Pew Internet بدان اشاره دارد این است که دسترسی داشتن به اینترنت میتواند معانی مختلفی داشته باشد که همه آنها به یک اندازه مفید نیستند. برای نمونه، روش دیگری که از دسترسی به اینترنت از طریق اینترنت دایلآپ در خانه رایجتر نیز هست، اتصال به اینترنت با استفاده از تلفن هوشمند است. مثلا ۲۲ درصد از مردم آمریکای لاتین که به اینترنت پرسرعت دسترسی ندارند تلفن هوشمند دارند. همین آمار درباره جمعیت سایر افراد آمریکایی که از اینترنت پرسرعت بیبهره هستند نیز صادق است.
با وجود اینکه استفاده از تلفنهای هوشمند برای اتصال به اینترنت از خیلی جهات نسبت به اتصال دایلآپ پیشرفت محسوب میشود، اسمیت معتقد است مهمترین مشکل مطرح شده از سوی افرادی که به اینترنت پرسرعت دسترسی ندارند در ارتباط با فرصتها و ارتقای شغلی است. بهروزرسانی رزومه، ثبت مالیات و مشاهده محتوای آموزشی روی یک تلفن هوشمند که با استفاده از اینترنت موبایل کار میکند به مراتب دشوارتر از انجام همین کارها روی یک کامپیوتر خانگی که اینترنت پر سرعت دارد، است.
وی افزود: "ما به واقع امیدواریم که این یافتهها بتوانند به منزله اصلاحکنندهای برای این این فرض عمومی باشد که "همه" آنلاین هستند و یا اینکه همه کاربران از طریق اتصال پرسرعت سنتی به اینترنت دسترسی دارند. واضح است که بخش چشمگیری از عامه مردم اصلا آنلاین نمیشوند، همینطور در میان جمعیت کاربران اینترنت در خانهها نیز تفاوت اندکی وجود دارد؛ از کاربران اینترنت پرسرعت سنتی گرفته تا گروه اندک اما دائمیِ کاربران دایلآپ و افرادی که از تلفن هوشمندشان به عنوان منبع اصلی دسترسی به اینترنت استفاده میکنند."
ساخت سریع ترین ابر رایانه دنیا توسط چین با توان ۳۰ کوادریلیون محاسبه در ثانیه

اگر به خاطر داشته باشید، در آبان ۱۳۸۹ بود که چین با ساخت ابر رایانه Tianhe-1 با قدرت 2.5 پتافلاپ توانست صاحب سریع ترین سوپر کامپیوتر جهان شود. اما همان طور که در داستان «۲۵ سوپرکامپیوتر که تمام فضای سالن را پر می کنند» گفتیم، این قدرت نمایی دیری نپایید و پس از سوپر کامپیوتر ۱۰ پتافلاپی ژاپنی این آمریکایی ها بودند که با تیتان ۲۰ پتافلاپی خودقدرت را در دست گرفتند.
اما به نظر می رسد که چین هم بیکار ننشسته و این بار با Tianhe-2 قصد دارد جنگ سوپر کامپیوترها را ادامه دهد. این ابرکامپیوتر بیش از ۳ میلیون هسته پردازشگر داشته و توانسته عنوان قدرتمندترین ابر رایانه دنیا را در اختیار بگیرد. گفته می شود ابر رایانه چینی می تواند تا ۳۰کوادریلیون محاسبه را در هر ثانیه انجام دهد. قدرتی که به راحتی می تواند ماشین غول پیکر لابراتوار ملی Oak Ridge آمریکا (تیتان) را یک کوتوله ناتوان جلوه دهد. زیرا تیتان حداکثر توان انجام 17.59 کوادریلیون محاسبه در دقیقه را دارد.
گفته می شود طبق برنامه های اعلام شده، تنها سوپر کامپیوتر وزارت انرژی ایالات متحده قادر به رقابت با Tianhe-2 خواهد بود. که آن هم قرار است در سال ۲۰۱۶ آماده استفاده گردد. این ابر کامپیوتر Trinity نامگذاری شده است.
نکته جالب اینجا است که Tianhe-2 کاملا چینی است. این سوپر کامپیوتر از نسخه ویژه ای از لینوکس با نام Kylin استفاده می کند که توسط دانشگاه ملی تکنولوژی دفاعی چین تولید شده است. همچنین تجهیزات شبکه آن هم تولید چین هستند. پردازنده های مورد استفاده در این ابر رایانه هم توسط کارخانجات چینی تولید شده اند. در واقع، تنها بخش غیر چینی این کامپیوتر، ریزپردازنده های اینتلی هستند که برای بخش محاسبات ریاضی آن مورد استفاده قرار گرفته اند.
درست است که این چیپ های اینتلی بخشی حیاتی از سوپرکامپیوتر چینی هستند، اما مسئولان دانشگاه تکنولوژی دفاعی چین وعده داده اند کامپیوترهای آینده شان از چیپ های چینی به جای آن استفاده خواهند کرد. آنها می گویند: «ما در حال توسعه قطعات لازم در اینجا هستیم و سیستم آینده تماما چینی خواهد بود.»
این بدون شک برای کشوری که تا سال ۲۰۰۱ در لیست ۵۰۰ سوپر کامپیوتر برتر دنیا هیچ جایی نداشت، یک موفقیت چشم گیر و بسیار بزرگ محسوب می شود. و البته زنگ خطری برای آمریکا است که اروپا، ژاپن و چین به سرعت در حال پر کردن جایگاه های درون این لیست هستن
هزینه طراحی تازه وبسایت CNN: عدد باورنکردنی ۱۵ میلیون دلار!
شخصا سررشتهای از طراحی وب ندارم، اما مثل کسی که بازیکن فوتبال نیست، اما از «تیکی تاکا» لذت میبرد، همیشه هنگام وبگردی نگاهی به طراحیهای تازه میاندازم و سعی میکنم به صورت کلی استفاده از رنگها، فونتها، المانها، فناوریها و چینش و معماری مطالب را در ذهن مرور کنم.
به تازگی خبر تازهای در مورد طراحی سایت CNN خواندهام که فکر میکنم، برای طراحان وب میتواند جالب باشد:
روز چهارشنبه در جریان همایشی، رئیس CNN -جف زاکر- طراحی جدید CNN را رونمایی کرد، او تصریح کرد که آینده CNN را بیشتر در نسخه وبی و دیجیتالی آن میبینید تا نسخه سنتی تلویزیونی این خبرگزاری معتبر.
برای سر و سامان دادن به طراحی CNN، این خبرگزاری امسال ۱۵ میلیون دلار هزینه کرده است.
طراحی قبلی CNN از سال ۲۰۰۹ مورد استفاده قرار میگرفت، پوسته تازه تیرهتر است و از جهاتی شبیه پوسته سایت هافینگتون پست است.
در این طراحی، خبر اول به صورت برجسته و متمایز با یک عکس بزرگ در بالای صفحه قرار داده میشود، هر چقدر هم خبر مهمتر باشد، عکس یا ویدئوی آن بزرگتر کار میشود.
اگر خبر زیاد مهم نباشد، رنگ پشتزمینه تیره است، اما اگر خبر خیلی مهم باشد، مثل حادثه بمبگذاری در بوستون، از رنگ قرمز هم ممکن است استفاده باشد.
در زیر خبر اول، خبرهای دیگر به صورت شبیه سایت پینترست چیده میشوند. بعضی از این باکسها فقط عناوین خبرها را دارند و برخی هم حاوی عکس بندانگشتی یا ویدئو هستند.
میزان باید ماهانه از سایت CNN حدود ۴۲ میلیون است. اما یک چیز مهم در طراحی تازه، اهمیتی است که به کاربران موبایل داده شده است. برآوردها نشان میدهند ۳۹ درصد ترافیک کل CNN را کاربران موبایل تشکیل میدهند. پس طراجی تازه ریسپانسیو شده تا باعث رفاه کاربران موبایل شود.
علاوه بر این API خبرگزاری CNN هم منتشر شده است که اجازه انتشار اخبار را به صورت سهل و ساده در پلتفرمهای مختلف مورد استفاده میدهد، برنامههایی هم برای دسترسی دادن توسعهدهندههای ثالث به این API وجود دارد.
خب، من از انتشار این خبر هدفی داشتم:
برای من خیلی جالب است که رسانهها، روزنامهها و خبرگزاریهای بزرگ در غرب، باعث ایجاد تحول در طراحی وب میشوند.
بله! همه این رسانههای ثروتمند هستند و میتوانند بیمهابا خرج کنند، اما همه چیز پول نیست، خیلی وقتها ذهنیت مدیران ارشد و نوع نگاه آنها مهمتر است. من دیگر خسته شدم از بس نالیدم که روزنامهها و خبرگزاریها و سایتهای دولتی ما، وضعیت بهسامانی از نظر طراحی ندارند.
به نظر میرسد در این زمینه هیچ دلسوزی یا دغدغهای وجود ندارد و افراد شایسته در زمینه طراحی وب، به کلی از میدان به دور میمانند.
روزنامههای ما از راستترینها تا میانهرو و چپ، همگی تقریبا درد مشترکی دارند و آن هم عقبافتاده بودن طراحی آنهاست.
ما پرتوقع نیستیم و مثلا انتظار نداریم که روزنامه کیهان یا شرق به اندازه نیویورک تایمز، بتواند در زمینه طراحی وب در محیط داخل تأثیرگذار باشد، اما مثلا دوست داریم که چینش مطالب، فونت مورد استفاده و امکانات چندرسانهای بهتر شوند و سایتها ما را یاد دهه ۱۹۹۰ نیندازند! (لازم است به سایت خبرآنلاین اشاره کنم که در ابعاد داخلی، استانداردهای بسیار خوبی دارد و یک نمونه است.)
همان طور که در ابتدای پست نوشتم، من سررشتهای از طراحی وب ندارم، اما میتوانم به عنوان وبلاگنویسی که تجربه چندبار سفارش پوسته اختصاصی داشته است، برایتان بنویسم که مشکلات طراحی وب چندلایهای هستند، مثلا یک طرف مشکل هم برمیگردد با سلیقه و نوع کاربری بازدیدکنندگان ایرانی.
باید اعتراف کنیم که کاربران اینترنت در ایران، نوع رفتار توأم با تنبلی محض دارند، درست به همین خاطر است که در ایران خیلی وقتها بهتر است، به جای طراحیهای پیچیده، رو به طراحیها ساده بیاوریم و مطالب را به صورت «وبلاگی» بچینیم، یعنی اینکه به جای مرتب کردن اخبار در کتگوریهای مختلف، خیلی ساده ۴ خبر و مطلب تازه را به صورت کامل یا نزدیک به کامل در صفحه نخست قرار بدهیم، این طوری شانس خوانده شدن واقعی مطالب بالاتر میرود.
به نظر میرسد که به خاطر کندی اینترنت در ایران و برخی محدودیتهای بیدلیل، میزان بازدید کاربران اینترنت از سایتها و خبرگزاریهای با طراحی مدرن و امروزی، کم باشد.
من از یک تشبیه فوتبالی دیگر استفاده میکنم: در دهه شصت زمانی که فوتبالهای اروپایی را کمتر میدیدم، بازیهای تیمهای داخلی به نظرمان زیبا میآمد و ما گاهی تصور میکردیم که یک بازیکن معمولی، بسیار تکنیکی است و هوشمندانه بازی میکند، اما از زمانی که پخشهای زنده مرسوم شدند، ما به تدریج متوجه شدیم که فوتبال واقعی چیست.
در زمینه طراحی وب هم متأسفانه خیلی اوقات به نظر میرسد که هم کارفرما و هم طراح وب مجبور هستند که ذائقه خاص کاربر ایرانی را در نظر بگیرند، طراحیهای بیش از حد مدرن و انقلابی، برای کاربران ما مثل غذاهایی هستند که آنها قبلا در منوی هیچ رستورانی تجربه نکردهاند و به صورت متناقض باعث دافعه میشوند، تا جاذبه.
امیدوارم که خود طراحان وب دست به قلم بشوند و از زاویه دید خود مشکلاتشان را بیان کنند.